روزی مردی سوار بر دوچرخه به همراه دو کیسه شن از مرز میگذشت.پاسبان مرز او را یک شبانه روز بازداشت کرد و تمام بار شن را بازرسی کرد.سرانجام چیزی نیافت و مرد را با دوچرخه اش از مرز رد کرد.مرد دو هفته بعد بازهم سوار بر دوچرخه به همراه دوکیسه شن به مرز می آمد تااز مرز رد شود و دوباره پاسبان مرد اورا بازداشت و بار اورا بازرسی کرد.این اتفاق تا دوسال رخ داد و هربار مرد سوار بر دوچرخه با دوکیسه شن و پاسبان مرز همان کار را دوباره تکرار میکرد.تا اینکه مدتی گذشت و ازمرد خبری نشد.پس از یکسال مرد بازگشت.پاسبان اورا شناخت و از او پرسید:من هنوز هم به تو شک دارم.حالا که از آن ماجرا گذشته بگو تو چه میکردی؟ومرد پاسخ داد:قاچاق دوچرخه.
نکته اخلاقی:گاهی مسائل فرعی فکر ما را از مسائل اصلی دور میکند.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:
,
ساعت
19:22 توسط کوثر ذاکری
| |